سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
مسافر غریب من
جاده ی زندگیت کجاست؟
بگو که مقصد دلت
تو خونه ی فرشته هاست
چه قصه ها گفتی برام
از روزگار لعنتی
گفتی دیگه خسته شدم
از عشقهای دروغکی
سفر یه جور شکایته
به خنده های دیگرون
چقدر دلم می خواست بگه
بیا و کنار من بمون
دیو پلید سرنوشت
می خواد تورا جدا کنه
یکی میگه کاشکی نره
منم میگم خدا کنه
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظارش آمدنش نشستم
وقتئ او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی او تمام کرد
من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن است
! آریا !
همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم..
تو نگرانم نشو !! همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
یاد گرفته ام ....
نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !! همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....
یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!
یاد گرفته ام ...
که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !
یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...
که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !! فراموش کردنت" را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت .
بیادت هست می گفتی اگر ترکت کنم روزی تمام عمر خاموشم؟
بیادت هست می گفتی نرو هرگز که من بی تو فراموشم؟
بیادت هست می گفتی تمام روزها شبها صدایت هست در گوشم؟
کنون آن روزها رفته و اینک من شدم تنها اسیر دردها، غمها، چرا کردی فراموشم؟
بیادت هست می گفتی اگر روزی خدا فرمان دهد ترکت کنم فرمان نخواهم برد؟
بیادت هست می گفتی شباهنگام بیادت تا سحر هرگز نخواهم خفت؟
کنون آن گفته ها در گوش و جانم سخت می پیچد، نگاه اشنایت با نگاهم سخت می خندد و من غمگین تر از هر شب بیادت اشک می ریزم.
وقتی تو پیروز میشی من با افتخار میگم :
هی این دوست منه
وقتی میبازی کنارت مشنم میگم:
هی من دوست توأم....
ببخش که عاشقت بودم خسته و دل سرد نبودم
ببخش که مثل تو نشد خیانتو یاد بگیرم
اگر که گفتم به چشات بزار واسه تو بمیرم
ببخش اگه تو گریه هام دو رنگی و ریا نبود
اگر که دستام مثه تو با کسی آشنا نبود
ببخش اگه تو عشقمون کم نمی زاشتم چیزی رو
ببخش که یادم نمی ره اون روزای پاییزی رو
لیاقت دستای تو بیشتر از این نبود عزیز
نه نمی خوام گریه کنیِ،برای من اشکی نریز
لیاقت چشمای تو،نگاه ِ پاک ِ من نبود
Design By : Pars Skin |